داستان کوتاه وصیت نامه مرد خسیس و تعهد همسر
4ufun.ir
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
4 | 1709 | admin |
![]() |
6 | 919 | tohi |
![]() |
19 | 1365 | tohi |
![]() |
20 | 5051 | admin |
![]() |
0 | 446 | tohi |
![]() |
3 | 4741 | tohi |
![]() |
4 | 16791 | kimia_p |
![]() |
1 | 13731 | galboy |
![]() |
0 | 9872 | galboy |
![]() |
6 | 13626 | facetoot |
![]() |
2 | 33192 | admin |
داستان های کوتاه آموزنده
www.4uFun.ir
ساعت گمشده
روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و
ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار
مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید......
.: داستان کوتاه تکرار اشتباه :.
4uFuN.iR
کارمندی به دفتر رئیس خود میرود و میگوید :
معنی این کار چیست؟
شما 200 دلار کمتر از چیزی که توافق کرده بودیم به من پرداخت کردید
رئیس پاسخ می دهد :
داستان زیبای خاطره معلم
4uFuN.iR
چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند. اما استاد بدون هیچ تأخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن. استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری .
بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد! آخر سالی دیگه بسه!
استاد هم دستی به سر تهی از موی خود کشید!...